• وبلاگ : سپيده
  • يادداشت : براي تأمل ..........
  • نظرات : 3 خصوصي ، 8 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + باران 

    وبراي خداوند سخت گريستم ...

    آن گاه که از عمق جان دوستي را از خطايي آشکار منع مي کردم و او فقط به عشق دوستانش آن را انجام مي داد و اصلاً متوجه زيان هاي آن نبود و گوشزد هاي من هم اصلاً فايده اي نداشت و من همچنان سخت تلاش مي کردم تا او را از اين کار خطا باز دارم و افسوس مي خوردم و بالاخره هم بيفايده شد ... به ياد خداوند افتادم .... و براي خداوند سخت گريستم ....

    آن گاه که او ما را از سر اوج عشق و دوست داشتن و به خاطر خوب ماندن ما ، از بدي ها باز مي دارد ، منع مي کند حکم حرام مي دهد ، و ما باز هم گستاخانه انجام مي دهيم چقدر دل خداوند براي ما مي تپد و به درد مي آيد و براي ما مي گريد...

    ، راستي چقدر خداوند نگران ماست ! و در ميان ما که اينقدر دوستمان دارد چه غريب !

    پاسخ

    سلام باران جان .خوشحال ميشم بيشتر هويتتان را معرفي کنيد .آدرس وب يا پست الکترونيکي چيزي .در هر حال خوشحالم اين طرفا امدي بازم بيا .راستي ... هيچي پشيمان شدم بگم .