سپیده
دوشنبه 88 بهمن 12 :: 2:59 عصر ::  نویسنده : سپیده صبح

می خواهم به مناسبت امروز بنویسم.12 بهمن1388

من درآن روز 10 ماهه بودم .صحنه ای به خاطر ندارم. اما همیشه هنگام سرودن سرود ملی جمهوری اسلامی و برافراشته شدن پرچم کشور عزیزمان بدن مورمور می شود .عظمت این حادثه راکسی منکر نمی شود .سنگینی بارمسؤلیت رادرک می کنم و ازخدا می خواهم کمکمان کند تابه دست صاحبش بسپاریم .

براستی جوانان 31ساله سالهای 42 تا 57 وحتی دهه 60 چه می کردند ؟چگونه گوش به فرمان رهبرشان بودند؟ آیا اگر احیانا حرفهاو تصمیم های رهبررا نمی پسندیدند و یه عقل ناقصشان ؛نادرست می پنداشت ؛امام از عدالت ساقط می شدند واز مرجعیت شان عدول می کردند ؟آیا تردید می کردند؟چگونه می شدکه زیر شکنجه لب نمی گشودند و وفاداریشان را ثابت می کردند ؟چگونه جلوی گلوله ؛مرگ بر آمریکا و مرگ بر شاه می گفتند ؟چگونه بعداز انقلاب به فرمان اوبه  جبهه رفتند و جنگیدند و به فرمان او دست از جنگ برداشتند؟چگونه می شودتابع ولی شد؟

جواب ؛ساده است :وقتی عبدالله باشی ؛ تابع ولی ات هم می شوی .اگر عبدشیطان باشی محال است تابع ولی ات شوی .

پس بکوشیم تا می توانیم عبدالله شویم .تا می توانیم منیت ها را لِه کنیم .

 




موضوع مطلب : عبدالله, ولی

 
 

mouse code

کد ماوس