سپیده
چهارشنبه 90 فروردین 17 :: 11:20 عصر :: نویسنده : سپیده صبح الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد میدارد که بربندید محملها به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
موضوع مطلب : دوشنبه 90 فروردین 8 :: 11:52 عصر :: نویسنده : سپیده صبح تا حالا شده دلتون بگیره احساس بیهودگی و تکراری بودن و یا روز مرگی بهتون دست بده ؟ همه ما به دو بعدی بودن انسان (روح و جسم )آگاهی داریم و می دانیم به قول شاعر :مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم فکرشو بکنین وقتی به اون مرغ بیچاره در قفس نرسیم غذای مناسب ندیم چه به روزش میاد .روح ماهم همین طور وقتی تمام برنامه ریزی های سالانه یا ماهانه یا هفتگی یا روزانه ما فقط بدرد جسممان و یا بعد مادی زندگی مون بخوره ... همین حس و همین حال برامون پیش میاد و بی قراری میکنه و... خیلی خوبه در برنامه ریزی هامون یک بعدی نباشیم. فکر کنیم مثلا اگر می خواهیم در 10 یا 20 سال آینده فلان جایگاه اجتماعی و یا علمی داشته باشیم؛با چه قدرت و توان روحی- معنوی همراه باشد .چه مسیری را باید طی کرد که به بیراه نرفت . مطالعه سرگذشت بزرگان (عالمان دین ؛عرفای اخلاق ؛شهدا و ...)می تواند بما کمک کند .مصداقهایی برای ما مطرح می کنند که گاهی بدردمان می خورد . توصیه مهمی که همه بزرگان کردن اول :عمل به واجبات و ترک محرمات است . تو خود حدیث مفصل بخوان ازاین مجمل بعضی مستحبات هم که توسط آن بزرگان توصیه شده و مواظبت ومداومت انها آثار مخصوص خود رادارد. الان که درآغاز سال هستیم می توانیم یه برنامه برای خودمون بنوسیم این بار نه برای دوره دروس و یا ازمون پایان ترم و یا آزمون ورودی فلان دبیرستان یا فلان دانشگاه برای آزمون ورودی بهشت باید خودمون را آماده کنیم هر لحظه یک آزمون در پیش است و مرحله نهایی و نتیجه را هیچ کس جز خدای مهربان نمی داند .
موضوع مطلب : شنبه 89 اسفند 28 :: 11:45 عصر :: نویسنده : سپیده صبح خدایا ! در این دهه ؛به من نعمتهای فراوانی ارزانی کردی : زندگی مشترکم با آغاز دهه هشتاد شروع شد . دو فرزند که امیدوارم از بندگان خوبت باشند به ما عطاکردی . عزیزانی نزد تو آمدند که ما از توییم و به سوی تو بر می گردیم روحشان شاد و آنها را شامل رحمت و مغفرت خود قرارده.ازنظر مادی هم از ما دریغ نکردی در حد خودمان دادی تا دغدغه مادیت باعث غفلت از تو نشود ؛ طوری که من حیث لا یحتسب .لیاقت خدمت به بهترین و پاک ترین بندگانت را نیز .ازهر جهت لطف داری تا ما بنده خوب و مطیعی باشیم.تورا شکر می کنم و از تویاری می جویم.. در این دهه که در پیش داریم دهه نود ما را به یاد دقیقه 90 می اندازد .حس می کنم خیلی وقت نمانده باید جنبید تمام تلاش و هم را بکار ببندم. تا رخ دادن خیلی اتفاقها ،خیلی وقت نمانده. اولینش مرگ است که هر لحظه ممکن است و پیر و جوان نمی شناسد کل نفس ذایقة الموت .دوم ؛ظهور و قیام قایم ال محمد که آنهم اراده و خواست تو را می طلبد و همت و تلاش و زمینه سازی شعیان را .سوم ؛ اگر عمری باقی بماند به سن شریف 40 سالگی مشرف می شوم و تو خود می دانی که .... در این وا پسین لحظات دهه پر از خیر و برکت 80 از تو خالق مهربان برای همه می خواهم : ربنا اتنا فی الدنیا الحسنه وفی الاخره الحسنه و قنا عذاب النار موضوع مطلب : |
|